بنام آغازگر نقطه عشق
ای آنکه نهایت نفس منی
تو می دانی که معنای نفس منی
ای آنکه لحظه به لحظه با منی
میدانی لحظه ای بی تو زیست نخواهم کرد
ای آنکه سختی روزگارم را تو خوب می دانی
این را هم می دانی که از کنارشان به آسانی گذر خواهم کرد
ای آنکه اوج دنیای منی
این را هم می دانی که چه حقیره کلبه درویشی من
ای آنکه در انتظار نیم نگاهت شماره می کنم ثانیه ها را غریبانه
تو می دانی در زندان تن جانم چه ثانیه ها را به غریبی می گذراند
ای آنکه امیدم در افق منتظر چشمک ستاره ات در دل شب تاریکه
تو می دانی این ذره ره به کجا خواهد برد...
ای آنکه در غربتم چه خوب غریب نوازی می کنی
می دانی که همدلیت جه آرامم می کند
ای آنکه گله هایم را با سکوتت آب می کنی
این را هم می دانی که یک اشاره ات به ستاره عشق
چه شوری در دلم پدیدار می کنی
می دانی عشق به تو عشق به آزادگیست
ای آنکه ازادم می کنی ز هر بندی
این را هم می دانی که در بند تو بودن معنای آزادگیست
عاشقانه تا ابد در بند عشق تو خواهم ماند
نقطه آغاز تو بودی نقطه آخر...
هستی من زه هستی توست تا آخرش هستم تا هستی تو
ستاره عشق من تویی
کلمات کلیدی: