دلم بهانه تورا میگیرد
دلم چقدر اذیتت میکند
به دل میگویم صبر کن
اما انگار نمی فهمد
شاید دیگر لحظه های انتظار برایش سخت میگذرد
نه از روی تنهایی،نه از روی ملامت ها،نه از روی ....
نمی دانم چقدر دلم بی سواد شده که دیگر نمی فهمد
شاید دیگر توان ندارد
اما لحظه هایش را از افق های روشن پر میکند
به خودش دلداری می دهد
که آن بی همتا عشق را درونش جای داده و خود می داند
که بنده اش چقدر بیقرار است
و چقدر بهانه تو را میگیرد
کلمات کلیدی: