یاز گلنده گوللرآچار آغ ساری
گؤیده قوشلار قاناد چالار اؤتر هئ
داغیلاندا آیریلیقین حاصاری
سئوگیلیلر آرزوسونا چاتار هئی.
قوزئیلرده قار اوستونه خال دوشر
گونئیلرده سئوگیلیلر سوروشر
گونش آچار ساچلارینی داغ آرا
ووصال چاغی حسرت هارا داغ هارا
آیریلیغین سینه سینده داغ آرا
حسرت وارسا حسرت اودو آرتار هئی
سوزو دانیش سوز دویان کسه سن
کلمات کلیدی:
پروردگارا عشق تو
در آسمان ریشه داوانده
در کهکشانها
در دشت ها ،جنگل ها ،دریا ها
در سکوت شب
در صدای جویبارها
جیک جیک گنجشکها
پروردگارا عشق تو
در گریه نوزاد به دنیا آمده
و در قلب کوچک من ریشه دوانده
پروردگارا
قلبم هنوز می تپد و امید هنوز در قلبم نور افشانی میکند
پروردگارا
مالک قلبم!
آرامم کن قلب پر از اشتیاق را و درد
پروردگارا
قسم به عشق ات
که درآفاق موج می آفریند
قلبم تا آخرین نفس بر عهد خویش با تو خواهد ماند...
کلمات کلیدی:
بخوان مرا بخوان مرا بخوان مرا
هزاران واژه برایت احساس بی ریا دارم
صفای احساسم را چگونه بیان کنم
در کدامین صفحه بنویسم تا آوای مرا بگوش تو برسانند
که ای عشق من هم در این حس سهمی دارم
سهم من گرچه اندک اما به اندازه کهکشان ها جاری ایست
به اندازه گلهای لاله پررنگ
به اندازه دلهای پاک انسانهای بیگناه،پاک
مرا باورکن مرا باورکن مرا باور کن
که در پشت ان همه غرور
رازی به وسعت عشق نهان است
در پشت ان همه نگاه
قلبم از شور یه حس پاک و صادق مرا درهم میکوبد
و عقلم در تنگنا با قلبم روبرو میشود
بگذار راز درونم بر ملا شود بگذار بدانند
زندگی زندگیم هستی تا ابد
و من غرورم را قربانی عشق میکنم
من نگاه منتظرم را به راه می دوزم تا تو
تا تو سهم مرا هم به دیده پاکت یاد آور شوی
صدایم کن که تنها به آوای دلنشین تو می سپارم جان
آرامش قلبم هستی قلب توست
کلمات کلیدی:
بازآ تمام پنجره ها را خبر کنیم!
تا خواب آن پرنده آبی سفر کنیم
باور من بیا که به بال سپید عشق!
از بام هفت شهر طلایی گذر کنیم!
در بکر مریمانه آیینه بشکنیم
پرواز در طروات روح سفر کنیم
از سرسرای آبی راز ستاره ها
رویای جاودانه شب را نظر کنیم
زیر چراغ باران قدم زنیم
در کوچه مکاشفه تا صبح سر کنیم
گاهی دچار لهجه پروانه ها شویم
قدری زبان عاطفه را ساده تر کنیم
برگرد ای مسافر خاموش فصل ها
تا عشق را دوباره شبی شعله ور کنیم
از ازدحام این همه سکون دلم گرفت
بازآ که رو به سمت صدایی دگر کنیم
کلمات کلیدی:
کجایی ای محبوب من
آیا نجوای مرا از آن سوی اقیانوس ها دیده ای
آیا نیاز مرا می فهمی
آیا بار سنگین درد مرا دیده ای
کیست که به جرئت خویش با صوت ترانه خدا را بخواند؟
ای محبوب من
درآن زمان که گل اشک به صورت می گیرد دلتنگ توام
در آن زمان که برگ تکیه گاه اش را ترک می کند دلم به پرواز می آید
درآنی که ماه می خندد من به اوج می آییم تو را نگاره گر باشم محبوب من
در ثانیه های که گذر می کند بر دلم روزگار،لحظه ها با تو بودن را به ارمغان می آورد
ای محبوب من
آیا من در خان? دل تو ساکن هستم
کلمات کلیدی:
پرواز کن! پرواز! هر چند بعضی ها فکر می کنند زندگی آنها مثل جوجه هاست ولی این گونه نیست ما عقاب هایی هستیم
برای پرواز.
به زندگی جوجه وار قانع نباشید. بال هایتان را تکان دهید و پرواز کنید متوانید دور زمین بازی با هیجان بدوید و دستهایتان
را
مثل بال های عقاب باز کنید و آن وقت پروار کنید پرواز!
زندگی ما محدود به این زمین واین آسمان نیستما برای هدفی زیباتر و بزرگتر آفریده شده ایم .
زمین جای ما نیست زمینی که زندگی یکنواخت و گاه کسل کننده در آن جریان دارد.
ما را برای یک هدف باشکوه خلق کرده اند
ما جوجه نیستیم،عقاب هایی برای پرواز هستیم ،برای پرواز به بالاتر و بالاتر،بالاتر از این دنیای مادی ما را برای رسیدن به
آزادی،نشاط و شادی،خیر و خوبی و <!-- /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal {mso-style-parent:""; margin:0cm; margin-bottom:.0001pt; font-size:12.0pt; font-family:"Times New Roman"; mso-fareast-font-family:"Times New Roman";} p { margin-right:0cm; margin-left:0cm; font-size:12.0pt; font-family:"Times New Roman"; mso-fareast-font-family:"Times New Roman";} @page Section1 {size:612.0pt 792.0pt; margin:72.0pt 90.0pt 72.0pt 90.0pt;} div.Section1 {page:Section1;} -->
عشق و ابدیت آفریده اند .
باید خودمان را به جایی برسانیم که برای آن به دنیا آمده ایم آن وقت می توانیم به طلوع
خورشید چشم بدوزیم و از هر چه زمینی است دل بر کنیم و
پرواز کنیم پرواز!
به روایت کریستوفر گریگوروسکی
مترجم محسن چینی فروشان
کلمات کلیدی: الهام _ نیایش
خداوندا ما را ببخش و ایمان ما را قوی ساز
تا با نیروی بیکران تو از میان دیوارها و سقف های سنگی و آهنین گذر کنیم
تا قلب عاشق ترا درک کنیم
خداوندا گاهی نفس کشیدن انقدر سخت می شود ..تاعشق تو را به یاد می آوریم
نفس هایمان شوق بودن را می سراید
ای خورشید حیات چنان بر وجودمان بتاب تا تمامی شمع های اطراف مان در برابر تابش تو رنگ ببازد
خداوندا دست هایمان خالی یست چیزی برای هدیه به تو نداریم
جز آنکه
قلبمن را و زندگیمان را سراسر همچون قربانی به پایت بریزیم
کلمات کلیدی:
بنام آغازگر نقطه عشق
ای آنکه نهایت نفس منی
تو می دانی که معنای نفس منی
ای آنکه لحظه به لحظه با منی
میدانی لحظه ای بی تو زیست نخواهم کرد
ای آنکه سختی روزگارم را تو خوب می دانی
این را هم می دانی که از کنارشان به آسانی گذر خواهم کرد
ای آنکه اوج دنیای منی
این را هم می دانی که چه حقیره کلبه درویشی من
ای آنکه در انتظار نیم نگاهت شماره می کنم ثانیه ها را غریبانه
تو می دانی در زندان تن جانم چه ثانیه ها را به غریبی می گذراند
ای آنکه امیدم در افق منتظر چشمک ستاره ات در دل شب تاریکه
تو می دانی این ذره ره به کجا خواهد برد...
ای آنکه در غربتم چه خوب غریب نوازی می کنی
می دانی که همدلیت جه آرامم می کند
ای آنکه گله هایم را با سکوتت آب می کنی
این را هم می دانی که یک اشاره ات به ستاره عشق
چه شوری در دلم پدیدار می کنی
می دانی عشق به تو عشق به آزادگیست
ای آنکه ازادم می کنی ز هر بندی
این را هم می دانی که در بند تو بودن معنای آزادگیست
عاشقانه تا ابد در بند عشق تو خواهم ماند
نقطه آغاز تو بودی نقطه آخر...
هستی من زه هستی توست تا آخرش هستم تا هستی تو
ستاره عشق من تویی
کلمات کلیدی: